کوه آمین به قلم زهرا باقری
پارت یازده
زمان ارسال : ۳۳۴ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 11 دقیقه
اصلاً برام مهم نبود که موقع رفتنشون نیستم. اینکه از این موضوع ناراحت میشن یا نه، تنها چیزی که داشتم بهش فکر میکردم این بود که تا جایی که ممکنه ازشون دوری کنم. و این دقیقاً چیزی بود که اونا اجازه شو نمیدادن. انگار به دنیا اومده بودن که نزارن آرامش داشته باشم. حتی وقتی یه زندگی جداگونه با زنم داشتم همین بساط به راه بود. هر هفته میومدن و با کاراشون یه جنگ اعصاب برای ما درست میکردن. تهشم همین
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
جادوگر
00سیاوش تو رمان سایه من واقعا شخصیت کامل و متفاوتی بود وجذاب.واقعا پتانسیل یه رمان جدا رو داره..یا رمان جدایی در موردش بنویسید یا لطفا تو این رمان حضور داشته باشه.جاوید و ثروت و پیچیدگی هاش و نامیدیش